Menu Close

alone یا lonely (قسمت اول)

احتمالاً تا حالا راجع به تفاوت alone و lonely شنیدین یا خوندین، اما ما می‌خوایم یکم مفصل‌تر به این موضوع بپردازیم. برای همین، نکات ابتدایی‌تر رو توی این پست می‌گیم و نکات ریزتر رو می‌ذاریم برای یه پست دیگه.

تفاوت اصلی این دو کلمه در معنی‌شونه. کلمۀ alone می‌شه «به‌تنهایی»، «بدون حضور کسی» و همین طور «بدون کمک کسی»، ولی کلمۀ lonely بیشتر به احساس دلتنگی و تنها بودن برمی‌گرده. البته، توی بعضی از موارد، وقتی کسی تنهاست (alone) احساس تنهایی و بی‌کسی (lonely) هم داره و به همین دلیل یه موقع‌هایی alone همون معنی lonely رو می‌تونه بده. به مثالای زیر دقت کنین تا قضیه بهتر جا بیفته:

 

I was alone in the house.

«توی خونه تنها بودم.»

(این «تنها بودن» دلیل نمی‌شه که احساس تنهایی هم می‌کردم. فقط یعنی کسی جز من خونه نبود.)

 

Can you do it alone?

«می‌تونی تنها انجامش بدی؟»

(یعنی بدون کمک کسی)

 

He felt really lonely because he was far from his family.

«به خاطر دوری از خانواده‌اش، خیلی احساس تنهایی می‌کرد.»

(تأکید بر احساس غم و دلتنگی ناشی از تنها بودنه.)

 

طبق معمول، استوریای روزای آینده رو از دست ندین که سوالای مربوط به این پست رو اونجا می‌ذاریم.

 

(مناسب سطح pre-intermediate و بالاتر)

 

alone و lonely (قسمت دوم)

alone و lonely (قسمت سوم)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *